4:49

ساخت وبلاگ

امکانات وب

امشب برای چند دقیقه ایی لال شدم 
اینکه به چه علتش مهم نیست 
اما من 
 نمیتوانستم زبان در کام بچرخانم
این درد داشت 
آن لحظه یاده تمام کسانی که از پر حرفی هایم عاجزبودند میگفتند یک دقیقه فقط ساکت باش  افتاده بودم 
 بالاخره سکوت کرده بودم  سبب شادی آن ها و خوشحال شده بودم اما ..
اما ته دلم خالی شده بود 
از اینکه فرصت نکرده بودم اسمت را با صدای بلند فریاد بزنم 
در گوشت بگویم چقدر دوستت دارم 
اصلا چرا در گوشت
 روبه رویت بایستم
 در چشمانت زل بزنم
 دهان باز کنم 
و اعتراف کنم 
ننویسم 
قلب نفرستم 
با صدای بلند عشقم را فریاد بزنم ...

17:40...
ما را در سایت 17:40 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nayrikaa بازدید : 92 تاريخ : جمعه 7 تير 1398 ساعت: 3:00